درصد رشد سالانه تعداد ازدواجهای کشور به تفکیک وضع سکونت نشان میدهد که؛ درصد رشد سالانه تعداد ازدواجها برای کل کشور طی ۲۵ سال ذکر شده روند کاهشی داشته و از ۳.۵ درصد در دههی ۷۵-۱۳۶۵، به ۲.۴ درصد طی سالهای ۹۰-۱۳۸۵، رسیده است.
به علاوه درصد رشد سالانهی تعداد ازدواجهای نقاط شهری در دورهی ۷۵-۱۳۶۵، برابر با ۴.۷ درصد بوده است. در گذر زمان این رشد کاهش یافته به گونهای که در دورهی ۹۰-۱۳۸۵ برابر با ۲.۶ درصد بوده است.
– طلاق
واژه طلاق “Divorce” در لغت به معنی فسخ قانونی ازدواج، که مستلزم جدایی زن و شوهر است، میباشد. و در اصطلاح، طلاق عبارت است از انحلال قانونی پیوندهای زناشویی که با تصمیم یک جانبه یکی از زوجین و یا با مراجعه به مراجع شرعی و قانونی صورت میگیرد. بهعبارت دیگر، طلاق عبارت است از شکستن واحد خانواده و تجزیه نقشهای اجتماعی به علت آنکه یک یا تنی چند از اعضای خانواده بهصورت ارادی یا غیرارادی تکالیف ناشی از نقشهای خود را آنطوری که باید و شاید انجام ندادهاند. اغلب زوجین قبل از این انفصال به طور دائم از هم جدا میشوند.
آمار واقعهی طلاق مربوط به کشور بیانگر این مطلب است که در سال ۱۳۶۵ تعداد طلاقهای رخ داده از ۳۵۲۱۱ طلاق به ۱۴۲۸۴۱ طلاق طی ۲۵ سال (در سال ۱۳۹۰) افزایش یافته است. و میزان واقعهی طلاق نیز از ۱.۹ واقعه در هر هزار نفر جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر دارای همسر به ۳.۷ واقعه در هر هزار نفر جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر دارای همسر افزایش یافته است.
– نسبت طلاق به ازدواج
در سال ۱۳۶۵ نسبت طلاق به ازدواج کشور برابر با ۱۰.۳ درصد بوده به عبارت دیگر در این سال به ازای هر صد ازدواج، حدود ۱۰ طلاق رخ داده است. نسبت طلاق به ازدواج کشور در سالهای بعد یعنی در سال ۱۳۷۵، در مقایسه با سال ۱۳۶۵ کاهش دارد، اما در سال ۱۳۸۵، در مقایسه با دهسالهی قبل از خود افزایش چشمگیری داشته است و این روند افزایشی با سرعتی شتابان در سال ۱۳۹۰، همچنان ادامه داشته است.
از عناصر تأثیرگذار بر آسیبهای اجتماعی، شرایط اقتصادی، فرهنگی کشور میباشد، این ویژگیها تأثیر بسیاری بر میزان ارتکاب جرم دارد. دادههای آماری نشان میدهد، طلاق آسیب اجتماعی محسوب نمیشود؛ اما مسئله اجتماعی است که زمینه بروز آسیبهای اجتماعی را فراهم میکند، تعداد واقعه طلاق کشور طی سالهای ۹۰-۱۳۶۵ رشد بسیاری در کل کشور، مناطق شهری و روستایی داشته که این افزایش زمینه بروز بسیاری از آسیبها برای خانواده ها و خصوصاً زنان را در کشور فراهم کرده، که نگران کننده میباشد.
در سال ۱۳۹۵، در مجموع ۷۰۴۷۱۶ واقعه ازدواج در کل کشور به ثبت رسیده، این رقم با توجه به ساختار سنی جمعیت کشور و در مقایسه با تعداد ازدواجهای ثبت شده سال ۱۳۹۰، حاکی از کاهش قابل توجه آمار ازدواج است. طلاق رویدادی است که همواره در کنار ازدواج مطرح شده است. به طوری که هرگاه در مورد تعداد ازدواجها یک منطقه سؤال شود بدونشک در مورد تعداد طلاقهای آن منطقه نیز کنجکاوی به وجود میآید. طلاق به عنوان راه حل اجتماعی در مواجهه با شکست در ازدواج به کار گرفته میشود و از هم پاشیدگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی را به همراه دارد. طلاق افراد را در معرض آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری قرار میدهد و معمولاً زنان بیش از مردان از این آسیبها متأثر میگردند که میتوان به تن دادن به ازدواج موقت، سرخوردگی، خودکشی، اعتیاد، انحرافات جنسی و … اشاره کرد. در صورتیکه این واقعه نامطلوب در سطح جامعه فراگیر شود و از حد متعارف خود خارج شود به عنوان مسئلهای اجتماعی مطرح میگردد که باید مسئولان به آن رسیدگی کنند؛ چرا که این معضل اجتماعی آسیبهای جدی را نه تنها به فرد بلکه به جامعه نیز وارد میکند. بررسی روند تاریخی پدیده طلاق در جوامع معاصر، نشانگر آن است که در مسیر توسعه، هر چه از جامعه سنتی به مدرن نزدیک میشویم، امکان و فراوانی طلاق افزایش مییابد. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است به طوریکه براساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال، تعداد طلاقهای ثبت شده در کشور در سالهای اخیر در حال افزایش بوده و نرخ طلاق روند صعودی را طی کرده است. در سال ۱۳۹۵، ۱۸۱۰۴۹ طلاق به وقوع پیوسته است؛ یعنی به طور متوسط روزانه ۴۹۶ زوج از یکدیگر جدا شدهاند. این آمار تکاندهنده موجب شده که کارشناسان، طلاق را به عنوان زلزله خاموش در ایران تعبیر کنند که هر روز در حال تکان دادن بنیان جامعه است (فلاحی و دلدار، ۱۳۹۵).