شرکت بین المللی نقش کلیک

Naghsh click International Company

EN

شرکت بین المللی نقــــــش کلیک

Naghsh click International Company

EN

حساسیت های زیست محیطی و مناطق بحرانی

به اشتراک بگذارید

حساسیت های زیست محیطی و مناطق بحرانی

استان هرمزگان عمدتا در نواحی جانوری هندی، آفریقایی و بخشی از نواحی بودمی ایران واقع شده است حیواناتی از قبیل یوزپلنگ کانیس روپلی، شیر ایرانی که زمانی در ایران به فراوانی یافت می‌شدند به روشنی تاثیر عوامل نفوذی آفریقایی را به نمایش می‌گذارند. اجتماعات جانوری ایران در طی هزاران سال به وسیله تهاجمات انسانی به شدت کاهش یافته است که در این میان عوامل زیر نقش زیادی در کاهش حیات وحش داشته‌اند:

  1. کاهش یا نابودی کامل جنگل‌ها و به طور کلی، پوشش گیاهی که در واقع، به عنوان زیستگاه عمل نموده و در طی زمان‌های مختلف از سطح قلمرو و جولانگاه حیات وحش کاسته شده و حیوانات متمایل به زیستگاه‌های غیراصلی و کم‌بازده به لحاظ منابع غذایی شده‌اند بدین طریق و با کاهش منابع غذایی و زیستگاه‌ها از تعداد آن‌ها کاسته شده است.
  2. شکار بی‌رویه، غیرمجاز، حیات وحش در زیستگاه‌های غیراصلی و کم‌بازده، که خود علاوه بر شکار آسان جانوران سبب می‌شود در حال حاضر زیستگاه‌های حیات‌وحش منطقه به دلیل نداشتن مدافع قاطع و کنترل و نظارت ضعیف سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌بایست به سبب منافع آنی، توسعه شهری بی‌رویه و بدون توجه به منابع زیستی محیط و سوء‌استفاده‌های مردمان سودجو و راحت‌طلب از لحاظ کمی و کیفی نقصان یابد. لذا اتخاذ سیاست‌های درست با توجه به واقعیت‌های موجود محیط و مدیریت بر اجرای دقیق برنامه‌های حفاظت و بهسازی محیط از سوی سازمان حفاظت محیط بین بخشی عمل نمودن محیط‌زیست در فرایند برنامه‌ریزی در سایر بخش‌های اقتصادی- اجتماعی دولت می‌تواند تا اندازه‌ای محیط‌زیست را از حالت انفعالی خارج سازد.

بررسی علل تخریب زیست‌بوم‌های منطقه

عوامل تخریب اکوسیستم‌ها به دو دسته عوامل طبیعی (زیست‌ اقلیمی) و انسانی تقسیم می‌شوند، عوامل طبیعی همواره تحت نظام خود گران طبیعت در همه اکوسیستم به نوعی وجود داشته اما حضور انسان به عنوان اصلی‌ترین عامل تخریب سبب تشدید اثر عوامل طبیعی شده است.

بررسی عوامل طبیعی تخریب زیست‌بوم‌های منطقه

این عوامل تحت سیطره عناصر اقلیمی، آب، خاک، شکل زمین، زمین‌شناسی و پوشش گیاهی قرار دارند و اثر هر یک در کنار سایر عناصر خود سبب تغییر و تخریب در اکوسیستم‌ می‌شوند در استان مهم‌ترین محدودیت‌های اقلیمی شامل کمبود بارندگی، توزیع نامناسب آن و بروز بارندگی‌های سیلابی، خشکسالی، بالا بودن درجه حرارت و تخیر و تعرق و رطوبت نسبی و وزش بادهای گرم شبه جزیره عربستان و شبه قاره هند است.

محدودیت‌های منافع آب شامل کمبود منابع آب‌های سطحی، عدم وجود آبراهه‌های دایم، کیفیت نامناسب آب‌های سطحی و زیرزمینی جهت مصارف شرب و کشاورزی، منابع محدود آب شیرین است.
محدودیت‌های خاک شامل گستره زیاد شنزارها، شوره‌زارها و خاک‌های شور (گنبدهای نمکی) که خود سبب تغییر کیفیت منابع آب می‌شود. بافت و ساختمان نامناسب خاک و نفوذپذیری و زهکشی ضعیف آن، عمق کم خاک، قابلیت فرسایش‌پذیری خاک از دیگر عوامل محدودکننده زیستی خاک هستند. محدودیت‌های شکل زمین شامل شیب زیاد در ارتفاعات و پستی و بلندی‌ها، وجود ارتفاعات لخت و بایر بدلندها، سیل‌گیر بودن منطقه، اختلاف ارتفاع ناچیز بستر آبراهه‌ها و اراضی پیرامون که به رخداد سیلاب کمک شایانی می‌نماید.

محدودیت‌های زمین‌شناسی منطقه را می‌توان بدین صورت عنوان کرد که قدیمی‌ترین واحد زمین‌شناسی زاگرس در استان سری هرمز است که به صورت گنبدهای نمکی (بیش از ۸۰۰ گنبد) ظاهر شده است. این گنبدها اثرهای منفی زیادی روی خاک، آب، پوشش گیاهی و حیات وحش گذاشته‌ند و حتی شرایط زیستگاهی جانوران زنده را تغییر داده‌اند.

از طرفی وجود گسل‌های ارتفاعات مکران و زاگرس چین خورده منطقه را به یک پهنه فعال از نظر زلزله‌خیزی تبدیل شده است ولی زلزله‌هایی که اخیراً در منطقه رخ داده از نوع زلزله‌های با بزرگی و کوچک و با قدرت تخریبی کم بوده‌اند و برخی محققان بر این باورند که با توجه به گسترش گنبدهای نمکی در کوه‌های زاگرس به ویژه در استان و عدم تطابق کانون زمین لرزه با گسله‌های مشخص امکان دارد رویداد زمین‌لرزه ها در ارتباط با وجود گنبدهای نمکی و حرکات آن‌ها باشد؛‎ زیرا هم‌اکنون تعداد بسیاری از این گنبدها در زون فعال زاگرس به سطح زمین راه یافته‌اند. با توجه به نقشه پهنه‌بندی خطر نسبی زمین‌لرزه استان هرمزگان در محدوده خطر متوسط تا شدید در مقایس مرکالی قرار می‌گیرد.

محدودیت‌های پوشش گیاهی عمدتاً در برگیرنده این است که پوشش گیاهی منطقه اساساً تنک و فاقد تاج و پوشش انبوه است (زیرا اساساً پوشش گیاهی منطقه در بیوم نیمه حاره قرار می‌گیرد) بر اثر کمیت و کیفیت نامناسب خاک و کمبود آب وضعیت رویشگاهی نیز دچار افت شده است که بر روی رشد و نمو، زادآوری و تولید مثل گیاه اثر منفی گذاشته است. یادآوری این نکته لازم است که تنک بودن پوشش گیاهی منطقه ناشی از تاثیر سایرعوامل طبیعی مذکور است. حال پس از بیان محدودیت‌های عوامل طبیعی بهتر است نوان نماییم که محدودیت‌های هر عامل به طور نظام یافته رابطه علل و معلولی با سایر عوامل دارد. به عبارتی محدودیت‌های هر عامل بتن‌هایی ناشی از فرایند و عملکرد طبیعی آن عامل نیست، بلکه در ارتباط با سایر عوامل قرار دارد.

به طور خلاصه، روند نظام یافته و تاثیر عوامل طبیعی بر روی یکدیگر و در نهایت تغییر عملکرد و شکل اکوسیستم به شرح زیر است: کمبود بارندگی، بالا بودن درجه حرارت خود سبب می‌شود که روند تکامل خاک به تاخیر افتد از طرفی این روند تکامل به پوشش گیاهی مستقر بر روی آن نیزبستگی دارد که تحت محدودیت‌های اقلیمی گسترش زیادی نداشته است. بارندگی‌های سیلابی که در فصول زمستان و بهار به وقوع می‌پیوندند خود سبب می‌شود خاک‌های کم‌عمق اراضی لخت یا پهنه‌های ارتفاعات (که دارای شیب زیادی هستند) فرسایش یافته است و به سمت دشت‌ها مقادیر زیادی از سنگریزه و خاک همراه با آب‌های سیلابی ناشی از بارندگی و طغیان رودخانه‌ها در منطقه سرازیر شود. این روند به ویژه در شرق استان که تحت تاثیر توده هوای مرطوب شبه جزیره هند است شدت بیشتری دارد کمبود پوشش گیاهی که خود نگهدارنده خاک است باعث تشدید آثار تخریبی بارندگی‌های فصلی و سیلابی می‌شود همچنین بافت نامناسب خاک منطقه و نفوذپذیری ضعیف آن سبب تشدید جریان‌های سیلابی بر روی سطح زمین شده و ذخایر زیرزمینی به طور مناسب تغذیه نمی‌شوند.

افزایش درجه حرارت و کمبود بارندگی همچنین سب نوعی سازگاری حیات زنده با شرایط ویژه اقلیمی می‌شود. بدین صورت که گیاهان سطوح تبخیر و تعرق خود را کاهش می‌دهند و با افزایش خار وکرک بر روی شاخه‌ها و برگ‌ها و چرمی شدن سطح بیرونی برگ‌ها و ساقه و کاهش قطر روزنه‌های تبخیر تعرق عملاً خود سبب کاهش دفع آب کالبد آن‌ها که دارای اهمیت بحرانی برای آنها است می‌شود همچنین جانوان نیز سعی می‌کنند که در گرمای طاقت‌فرسای روز از فعالیت‌های خود بکاهند و کمتر در معرض گرمای شدید قرار گیرند و بدین لحاظ می‌بینیم که عمده حیات وحش منطقه شب‌ها فعالیت می‌نمایند و لانه‌های خود را در شکاف صخره‌های سنگی، تنه درختان، غارهای منطقه که از شرایط میکروکلیمای معتدلی برخوردار است برمی‌گزینند.

مقدار کم بارندگی سالانه استان، نداشتن ذخایر بارش‌های کوهستانی (برف و یخچال‌ها) و تبخیر زیاد خود سبب شده است که آبراهه‌های منطقه از دبی کم برخوردار بوده و اکثر آنها با شروع فصل گرما به باتلاق یا مرداب تبدیل می‌شوند و از سوی دیگر گذر آبراهه از پهنه‌های شور، آهکی، گچی خود سبب نزول کیفیت آب جهت مصارف شرب، کشاورزی و جنگلداری می‌شود و حتی با تغذیه ذخایر آب‌های زیرزمینی شیرین از آب‌های شور سطحی کیفیت این ذخایر دچار نقصان می‌شود.

گستره زیاد شنزارها، شوره‌زارها و گنبدهای نمکی عملاً خود سبب پسروی پوشش گیاهی و حیات وحش می‌شود نمونه بارز این نوع خاک‌ها و اراضی وجود بدلندهای عاری از هر گونه پوشش گیاهی است که دارای ناچیزترین حیات زنده (گیاهی و جانوری) بر بستر خود هستند.

جریان آبراهه‌های سطحی بر پهنه‌های دارای املاح نمکی به سایر اراضی منتقل و در نهایت کیفیت خاک را برای رشد و نمو گیاهان وجود تغییر دهند.

بافت و ساختمان نامناسب خاک و پوشش ناچیز گیاهی منطقه سبب می‌شود که اراضی منطقه قابلیت خوبی برای فرسایش آبی و بادی داشته باشند.

اراضی دشتی منطقه به دلیل شیب کم و پهنه‌های سیل‌گیر خود بستر مناسبی را برای تشدید روند فرسایش آبی ایجاد می‌نمایند و ارتفاعات پرشیب یا اراضی بایر پرشیب نیز بر اثر فرسایش آبی ناشی از بارندگی‌های سیلابی به راحتی مورد تخریب سطحی قرار می‌گیرند. (اشکال تراشیده شده طبیعی بدلندها گواه فرسایش آبی و بادی آنها است).

وجود گسل‌های ارتفاعات مکران در شرق استان و زاگرس چین خورده در شمال و شمال غربی نیزمنطقه را به یک پهنه فعال از نظر زلزله‌خیزی تبدیل کرده است که این گسل‌ها به همراه بافت نامناسب خاک و سنگ بستر آن و وجود بیش از ۸۰۰ گنبد نمکی می‌تواند سبب رخداد زمین‌لرزه با شدت قابل توجه سبب تخریب اکوسیستم طبیعی و گاه اکوسیستم انسان ساخت منطقه شود.

همانطور که بیان شد پوشش گیاهی منطقه اساساً تنگ و فاقد تاج و پوشش انبوه است و به سبب کمیت و کیفیت نامناسب خاک،‏ کمبود آب، وضعیت رویشگاهی منطقه نیز دچار اختلالات زیادی شده است به طوری که رشد گیاهی و قابلیت زاد آوری گیاهی نیز دچار افت شده است لذا دیده می‌شود که میوه و دانه گیاهان با قرار گرفتن بر بستر خاک به آسانی نمی‌تواند یک نهال جوان را ایجاد نماید.
از طرفی زندگی حیات‌وحش تا حد زیادی وابسته به زیستگاه خود که غالباً جنگل‌ها و مراتع متراکم برخی قسمت‌هاست است ولی با افزایش روند عوامل تخریب طبیعی و انسانی و به دنبال آن کاهش سطح پوشش گیاهی که خود به عنوان مامن و منبع غذایی و حوش محسوب می‌شوند از بین رفتن جانوران متنوع منطقه نیز تشدید می‌شود.

نظر به این‌که حیات وحش منطقه از تنوع زیادی برخوردار است ولی به دلایل فوق‌الذکر و همچنین محدودیت‌های زیست اقلیمی از کمیت ناچیزی برخوردار است.

یادآور این نکته لازم است که روند عوامل طبیعی بر تخریب اکوسیستم‌های منطقه با تلفیق با عوامل تخریبی انسانی آثار دو چندان و غیرقابل جبرانی بر پیکره اکوسیستم‌های منطقه گذاشته است.

بررسی علل تخریب اکوسیستم‌ها (انسانی)

همانطور که می‌دانیم عوامل طبیعی تاثیرگذار روی اکوسیستم طبیعی در تمامی اکوسیستم‌ها به انواع مختلف وجود دارد و نمی‌توان مانع از اثرات اجزا(ی) اکوسیستم بر یکدیگر شد. طبیعت تحت یک نظام خودگردان (Cybernetic) اداره می‌شود ولی گاه انسان با دخالت در نظام یک دگرگونی عمیق در شکل و عملکرد آن ایجاد می‌نماید که سیر طبیعی اکوسیستم را دچار اختلال می‌نماید.

عوامل تخریب اکوسیستم منطقه عمدتاً ناشی از عوامل انسانی و بالطبع این عوامل انسانی است که اثرات تخریبی عوامل طبیعی را تشدید می‌نماید به عنوان مثال انسان با قطع و از بین بردن پوشش گیاهی به طور مستقیم یا غیرمستقیم سعی در جهت رفع نیازهای معیشتی خود می‌نماید یا اراضی طبیعی را به اراضی زراعی تبدیل می‌نماید یا اراضی پرشیب و مستعد فرسایش را شخم می‌زند و بر روی آن‌ها عملیات زراعی انجام می‌دهد که این فعالیت‌ها سبب تخریب پوشش گیاهی، فرسایش و هدر رفتن خاک، تخریب زیستگاه حیات وحشی و وقوع سیلاب می‌شود با این وضع اکوسیستم‌های منطقه که خود تحت محدودیت‌های شدید زیست اقلیمی قرار دارند با شدت بیشتری تخریب می‌شوند.

افزایش بی‌رویه بهره‌برداری از ذخایر آب های زیرزمینی جهت مصارف شهری و صنعتی خود سبب کاهش ذخایر زیرزمینی مناسب از لحاظ شرب می‌شود و در نهایت سبب جریان یافتن آب‌های شور زیرزمینی به آن می‌شود. منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی در معرض انواع آلودگی‌های آب، خاک قرار می‌گیرند و لذا حیات زنده (انسان و حیوان و گیاه) وابسته به آن تا حد زیادی متضرر می‌شود.
در این میان شکار بی‌رویه، غیرمجاز حیات وحش نیز همانند قطع و از بین بردن پوشش گیاهی اثرات سویی بر اکوسیستم می‌گذارد و عملاً تنوع ژنی حیات زنده تنزل یافته و جبران آن ممکن نیست.
قطع و از بین بردن پوشش گیاهی جهت مصارف روستایی یا توسعه و جبران آن ممکن نیست.

قطع و از بین بردن پوشش گیاهی جهت مصارف روستایی یا توسعه شهری و صنعتی سبب می‌شود که اولاً اثرات تخریبی فرسایش آبی و بادی فزونی یابد. ثانیاً گیاهان که خود به نگدارنده آب در خاک و مطلوب‌کننده کیفیت خاک مشهورند عملا با فقدان آن‌ها گستره اراضی بایر و کم‌بازده افزایش یابد.

در نهایت ذکر این مطلب ضروری است که در حال حاضر توسعه بی‌رویه مناطق شهری و روستایی به سمت اکوسیستم‌های طبیعی منطقه از معضلات با اهمیتی است که علاوه بر عوامل مهم تخریبی آن سبب افزایش سطح تخریب و تغییر اکوسیستم‌های طبیعی به واسطه فرایند و عملکرد عوامل طبیعی آن می‌شود.

ارتباط با ما

لوگو اصلی_نقش کلیک

ارتباط با ما